معماری



خیابان ستارخان شیراز که محل اسکان شهروندان شیراز اعم از کسبه و ساکنین تجاری و همچنین ساکنین مسی بوده و دارای حدود و ثغور مشخصی است و هم اکنون با وجود توسعه های جدید به دلیل وجود محدوده با ارزش ارگانیک و تاریخی، بافت خود را تا حد زیادی حفظ کرده است. علاوه بر آن، فرهنگ و شیوه معیشت ساکنین در این منطقه، دلیلی مضاعف بر مشخص بودن مرزهای محله بوده است و همانطور که قبلا ذکر شد بافت دارای ارزش منظر شهری و تاریخی و فرهنگی و تمرکز کاربری های جاذب جمعیت پیاده، محدوده را به یکی از نقاط اقتصادی مهم در سطح کل شهر تبدیل کرده است. بر اساس ماهیت بافت حاضر، پتانسیل وجود شبکه ای متشکل از پاتوق ها (گره های اجتماعی) و گذرهای واصل بین آن ها در مسیر خیابان ستارخان دیده می شود.

پس از سنجش خیابان براساس مولفه های طراحی و ارائه راهبردها و راهکارهای طراحی، گزینه های طراحی، پیشنهاد می گردند. چهار گزینه طراحی در این مرحله ارائه می شوند که اولویت و چارچوب طراحی در هر گزینه بر اساس مولفه های طراحی مذکور نقش گرفته اند. گزینه اول بر اساس مؤلفه ابعاد طراحی مکان سوم، گزینه دوم بر اساس مؤلفه اصول طراحی مکان سوم، گزینه سوم بر اساس مؤلفه ماهیت تاریخی طراحی مکان سوم و در نهایت گزینه چهارم براساس مؤلفه ملاحظات عمومی مکان های سوم طراحی شده اند.

 

دانلود پروپوزال رشته معماری

فرم پروپوزال رشته معماری

پروپوزال معماری سنتی

پروپوزال طراحی معماری

عنوان پروپوزال معماری

دانلود پروپوزال معماری فرهنگسرا

دانلود رایگان پروپوزال معماری فرهنگسرا

 


با گسترش روابط ایران با غرب در زمان ناصرالدین شاه، گرته برداری از الگوهای فرنگی در شهرسازی خود را در طرح توسعۀ شهر تهران و تبدیل آن به دارالخلافۀ ناصری و ایجاد حال وهوا های فرنگی نمایاند که خیابان لاله زار در بخشی از باغ لاله زار (باغ تفرجگاهی سلطنتی بیرون شهری دوران فتحعلی شاه) ایجاد گردید و جمله شاخص ترین این فضاهاست. این خیابان، با تجهیز شدن به تأسیسات جدید شهری و آراسته شدن با سبک های جدید معماری و فراهم آوردن مکانی نو، دروازه ای به غرب و ویترین نمایش نو وارگی شد و نمودهای زندگی مدرن شهری، مانند پارک و باغ وحش که مفهوم اوقات فراغت را به گونه ای نو مطرح می کردند، در آن ایجاد شدند (نوزری، شریفیان، 1393).

 

بعداً جنبۀ تفریحی باغ وحش غالب شده، و در آن جا برای مردم نمایش جالبی از حیوانات وحشی رام شده می دهند. حضور ن در آن دوران برای تفرج و گردش آغاز عصر جدیدی در حیات شهری بود که تا آن زمان بی سابقه بود. در واقع با ساخت حصار ناصری و قرارگیری باغ نگارستان و لاله زار درون حصار، این دو دگردیسی توده را از فضاهای خصوصی و عرصۀ برون شهری درباری، به فضای نیمه خصوصی و نیمه عمومی درون شهری آغاز می کنند و تعریفی نو در عرصۀ شهری را جستجو می کنند. شهری که بر آنست که از این پس حال وهوایی فرنگی یابد (نوزری، شریفیان، به نقل از حبیبی و اهری، 1393). ایجاد خیابانی با حال وهوای شانز لیزه، نشان از تجدد طلبی دولت قاجار و دلبستگی به فضاهای شهری فرنگی دارد؛ شروعی برای ایجاد زندگی شهری در خیابان.

شانزه لیزه در پاریس جدید، مکانی برای جاری شدن زندگی شهری و به صحنه درآمدن نمایش های شهری است که بازیگران آن مردمان عادی شهر، یعنی شهروندان هستند. به دستور کامران میرزا، نائب السلطنه تهران در روزهای عید و جشن در نزدیک استخر فراخ و پهناور باغ وحش، افراد دسته موزیک، فوج مخصوص و آهنگ های ویژه ای اجرا می کردند و باغ لاله زار، مجمع اهل دل و ارباب هوا و هوس و مشتاقان سیر و تماشا می شد. بدین ترتیب باغ لاله زار در بخش شرقی خود تبدیل به پارک عمومی و محل باغ وحش می شود، عناصری کاملاً نو، در شهر تجدد طلب آن روزگاران. خیابان لاله زار را با چراغ های گاز روشن می کنند، تا زندگی شبانه شهری نیز برای نخستین بار در شهر ایرانی تجربه شود. حضور فرد در شب شهر، آن هم برای اقشار خاصی از جامعه و به تصو مردان، زندگی شبانه را به عنوان بخشی از زندگی شهری مطرح می کند (همان).

در ابتدای دوره پهلوی اول نیز این خیابنا جنبۀ تفریحی خود را حفظ کرده و نسبتاً رنگ اروپایی داشته است. در دوره پهلوی دوم، کاباره ها و سالن های تئاتر و نمایش و سینماهای بیش تری ساخته شد شد. فعالیت های فرهنگی لاله زار، جهت مثبتی یافت و محافل هنری کار خود را آغاز کردند. اما در اواخر این دوران، اوضاع دگرگون شد و طبقات پایین اجتماعی به این منطقه سرازیر شدند و کافه ها و سینماهای لاله زار، به مبتذل ترین مکان های تهران بدل شدند و فروشگاه های لوازم الکتریکی و صوتی، کاربری در دسترس بودن و دستیابی به آسایش: فعالیت های موجود در این پیاده راه از عوامل مهم شکل دهی به فضا و همچنین تقویت و سرزندگی این فضا دارد. این مکان با دارا بودن امنیت استفاده از کاربری ها و فضاهای قابل رویت و قابل دسترس در تمامی ساعات شبانه روز، تمیزی و وجود مکان های نشستن نقش مهمی در دستیابی به آسایش فیزیولوژیکی کاربران دارد. همچنین با دسترسی و دید به چند کلیسای کلیدی در این محور در دریافت آسایش ذهنی و روحی از فضا بسیار حائز اهمیت میباشد. 

  • مشتری های ثابت: وجود حضور اجتماعی فعال و مداوم در این پیاده راه که از کاربری های متفاوت و متناسب برای تمامی سنین از نوجوانان تا جوانان و فضاهای تعاملات کهنسال تشکیل گردیده است این فضا را اجتماع پذیر و دارای کاربران همیشگی کرده است که هر ساعتی از روز پذیرای تعدادی کاربر میباشد.
  • ظاهر ساده: این محور با دارا بودن ریتم یکنواخت و بافت سنتی جداره ها توانسته حسی از مردم واری را تداعی نماید که با کوتاه بودن ارتفاع جداره ها و هماهنگی رنگ و بافت جداره ها به رنگ قرمز و زرد و با جنس کاه آجرگل و هویتی هدفمند به محله و بافت جلفا داده است. همچنین وجود سنگ فرش های کندکننده ی سرعت با ایجاد حس خودمانی باعث ساده کردن بافت شده است.
  • جو غیرجدی: وجود فضاهای نشستن غیررسمی به منظور گذران اوقات فراغت نقش مهمی در تبدیل این پیاده راه به مکان سوم داشته است. همچنین کافه ها و رستوران های موجود در این محور نیز امکان نشستن و ایجاد سرپناه را در فضاهای روبروی کافه ها ایجاد نموده و محیطی صمیمانه و به دور از رسمیت را ایجاد کرده است. این فضاها با پذیرا بودن کاربران خاص توانسته اند حس منحصر به فردی به پیاده راه و بافت محلی جلفا بدهند.
  • خانه ای دور از خانه: محیط صمیمی و دوست داشتنی کافه ها، استشمام بوی قهوه از کافه گالری ها و فروشگاه ها، حضور فروشگاه های صنایع دستی ارامنه این پیاده راه را به محیطی دوست داشتنی به مانند خانه اما با کاربری های عمومی اجتماعپذیر تبدیل نموده است.
  •  

     

    بنابراین معیارهای موجود در پیاده راه جلفا به صورت ریزفضاهایی در قالب جدول زیر ارائه می گردند.

     


    پیاده راه جلفا واقع در محله ی جلفای اصفهان یکی از غنی ترین محورهای شهری می باشد که با وجود صدها سال از ساخت آن هنوز هویت و خوانایی خود را دارا میباشد. این محور به علت توان بالقوه ی جذب گردشگر و ارزش عناصر معماری و بافت شهری آن توسط سازمان نوسازی و بهسازی شهرداری اصفهان، به همراه ده محور حائز اهمیت دیگر مانند بازار، جوباره، نقش جهان، تخت فولاد و . به عنوان محور تاریخی، فرهنگی و گردشگری معرفی شده است و در سال 1378 اقدامات مرمتی به منظور تبدیل به پیاده محوری آن صورت گرفته است. این محور با دارا بودن ویژگیهای سرزندگی، خوانایی، هویت و زیبایی توانایی زیادی در جذب اقشار مختلف اجتماعی داشته است. در اینجا سعی در تحلیل این پتانسیل ها با توجه به معیارهای مکان سوم میگردد.

    • بر بستری خنثی: پیاده راه فضای عمومی شهری مکان سوم میدان محلی شکل شستگی پیاده نگرفته در عقب راه به عنوان بستری برای شکل گیری پاتوقها و محلهای گردهمایی و فعالیت جمعی شهروندان، توریستها و ساکنان است که در این فضا نشسته و از چشم انداز کلیسا استفاده کرده و هویتی مکانی در آنجا تعریف مینمایند. در این فضا که دربر دارنده ی فضاهای تجاری، تفریحی، مراکز خرید کافه ها و رستوران میباشد نقش مهمی در پذیرا بودن افراد مختلف دارد که این افراد هیچ کدام نقش میزبان را ندارند.
    • به عنوان هم سطح کننده: این پیاده راه شهری با پذیرا بودن همه نوع افراد و اقشار از اجتماع توانسته نقش مهمی را به عنوان مکان سوم ایفا نماید. در این فضا علاوه بر پذیرا بودن قشر ارامنه به عنوان قشر قالب در منطقه توانسته بسیاری از مسلمانان و ایرانیان از تمام نقاط مختلف شهر را نیز به خود جذب نموده، به علاوه با داشتن محوری تاریخی و کلیسای وانک به عنوان کلیسایی تاریخی-  توریستی نقش مهمی را در جذب گردشگران از اقصی نقاط ایران و جهان از فرهنگ، دین و ملیت گوناگون جذب نماید.
    • مکالمه به عنوان فعالیت اصلی: با توجه به وجود میدانچه ی محلی و سنگفرش کاهش دهنده ی سرعت و همچنین عریض بودن محور پیاده نسبت به سواره در این پیاده راه، نه تنها امکان رویارویی و جمع پذیری مردم افزایش مییابد، بلکه با تقویت حس مشارکت پذیری در افزایش تعامالت اجتماعی و شکل گیری مکالمات غیررسمی نیز بسیار تأثیر گذار می باشد.

    اوقات فراغت در عصر باستان با گسترش انقلاب صنعتی بخشی از اهداف طبقه کارگر و جنبش کارگری حق برخورداری از اوقات فراغت و رفتن به تعطیلات بود که از طریق اتحادیه های کارگری تحت عنوان مرخصی با استفاده از حقوق و دستمزد دنبال می شد. به قول آدرنو اصطلاح اوقات فراغت یا داشتن وقت آزاد در همین دوران باب شد یعنی فراغت خاطر و داشتن زندگی راحت و بی دغدغه.  البته جنبش طبقه کارگر یا جنبش کارگری در ابتدا بیشتر اوقات فراغت را با پول در تنش می دیده است ( کراس ، ۱۹۸۶). لذا در تاریخ کارگری مساله گرفتن استفاده از تعطیلات و داشتن اوقات فراغت با دریافت پول در دستور کار این جنبش قرار گرفت. کاهش ساعات کار و حق استفاده از مرخصی با حقوق از دستاوردهای اتحادیه های کارگری در غرب در اوایل دهه ۱۹۳۰ در غرب بود. این مساله با رشد جنبشی همزمان است که با زبان کمبل به آن می توان جنبش رشد اخلاق مصرفی نام داد. ( کمبل ، ۱۹۸۳ و ۱۹۸۷ ) کمبل با استفاده از واژه های وبر در کتاب ” اخلاق پروتستانتیسم و روح سرمایه داری ” اخلاق مصرف را در مقابل اخلاق تولید می گذارد، یعنی اینکه مصرف زمان دیگر ضد ارزش تلقی نگردد.  بهر حال تمامی حقوقی که کارگران مطالبه کردند در پی جنبش اوقات فراغت تقاضا شد. به عبارت دیگر افزایش استفاده از مرخصی همراه با حقوق برابر است با رشد صنعت فراغت. یعنی سیطره جادویی که در آن مردم ، خود حداقل تصور می کنند که بر اساس اراده آزاد خود عمل می کنند. در نقد صنعت فراغت به عنوان توطئه کالائی شدن فراغت در دینای سرمایه داری آ درنو این استدلال را مطرح می کند که خود این اراده توسط همان نیروهایی شکل می گیرد که مردم یا کارگران درصددند در ساعات بیکاری از دست آنها فرار کنند. چه حرف آدرنو را بپذیریم و چه نپذیریم تعریف عام از فراغت در جامعه صنعتی یعنی زمانی که فرد در ازای فعالیتی که انجام می دهد پولی دریافت نمی کند. اگر چه بحث جامعه شناسی اوقات فراغت از آن جهت مهم بود که جامعه شناس بر اساس آن می توانست موقعیت اجتماعی فرد را مشخص کند، به این ترتیب که توانایی درگیر شدن در فعالیتی که وقت آزاد فرد بحساب می آید موقعیت او را در اجتماع نشان دهد و بنابر این برای افراد طبقه بالا در اجتماع و نه جامعه مصرف اوقات فراغت به نحو تظاهری صورت می گرفت.  با گسترش صنعتی شدن و رشد دستاوردهای جنبش کارگری اوقات فراغت دیگر امری طبیعی وضروری بود. به علاوه ظهور و گسترش دولت رفاهی نیز به نهادینه شدن اوقات فراغت کمک کرد چون دولت رفاهی برابر بود با رشد خدمات و بیمه جمعی یا به عبارت دیگر مدیریت ریسک برای تضمین حداقل های زندگی از جمله استفاده از اوقات فراغت حتی در مواقع بیکاری و بازنشستگی. چون مساله اوقات فراغت موقعی مشکل می شود و نیاز به کاویدن بیشتری دارد که شما با مساله ای به نام بیکاری روبرو می شوید. چیزی که دولت رفاهی در صدد حل آن بود و برای همین یکی از برنامه های دولت های رفاهی رسیدگی به اوقات فراغت بیکاران بود یعنی امکان سازی استفاده از تسهیلات فراغتی برای بیکاران. به عبارت دیگر دولت رفاهی های کلاسیک در پی این هدف بودند که نسبت های جایگزین برای بیکاران هرچه بیشتر به یک نزدیک تر شود تا قدرت خرید و صرف اوقات فراغت فرد در ایام بیکاری تغییری نکرده و کیفیت زندگی افول نکند.  اما موضوع تعریف اوقات فراغت در دوره ما قبل مدرن متضمن نفسیری دیگر است. به عبارت دیگر آنچه که ما در دوره مدرن از بازی و تفریح معنی می کنیم نمی توان بر بازیهای گذشته نیز جاری کرد. در حقیقت در رم و یونان باستان فراغت محور و مرکز زندگی فرهنگی بوده است که در آن هنرهای جنگی ، سواد و زیبا شناسی را می آموختند. بنابراین فراغت امر مهم و مولدی بحساب می آمده است که انتخاب آن در اختیار فرد نبوده است. بنابر همین اصل بود که ارسطو می گفت :” هم کار و هم فراغت جزء مهم زندگی هستند.” چون فراغت یک تولید فرهنگی محسوب می شد پس امری مولد بود. بنابر این وجود ۲۰۰ روز تعطیلات عمومی شامل اختصاص ۱۷۵ روز به برگزاری مسابقه در سال ۳۵۴ بعد از میلاد مسیح در رم باستان  را نباید آنطور که در فرهنگ عامه یا آنطورکه در شروع عصر صنعتی شدن تصور می شد تفسیر کرد. به عبارت دیگر آنچه از انجام این نوع فعالیت ها از جمله بازیهای رمی ها و یونانی ها در تصور عموم ثبت شده است نمایش سبعیت امپراطور و تماشاگران در میدانهای بازی رمی ها نبوده است. تصور فرهنگ عامه از طریق القای تفسیرها و فیلم های محصول هالیوود اوایل قرن بیستم این چنین شکل گرفت که گویا در این میدان ها بازیگران مظلوم و در حال زجر کشیدن و تماشاچیان در حال لذت بردن از زجر آنان بودند. اما در واقع در بیشتر این بازیها تماشاچی ها یا ما” شهروندان جامعه رم محسوب می شدند که به تماشای مجرمین ” آنها” آمده اند که در حال تحمل مجازات اعمال خود هستند. . در جهان باستان آنجه که تا کنون در باره یونان و رم باستان نوشته شده است بازی و تفریح فعالیت هایی محسوب می شدند که محور زندگی فرهنگی بودند.  به عبارت دیگر اوقات فراغت موضوعی است که بعد از دوره صنعتی شدن باب شده است تا فرد دوره صنعت گستری زمانی را دور از محیط کار بی دغدغه و راحت به شیوه ای متفاوت از آن محیط سر کند.

    با توجه به آنچه در مورد تغییر ساختار های اقتصادی گفته شد در دهه های اخیر جوانب مختلف زندگی از جمله زندگی اقتصادی در معرض تغییرات شگرفی قرار گرفته است. پدیده هایی مانند مرگ حرفه ها” ، اخبار مربوط به ادغام شرکتهای بزرگ و کوچک شدن اندازه آنها، و گزارش های ضد و نقیض در باره اثرات فناوری اطلاعاتی بر محل کار از آن جمله اند. جامعه شناسان اوقات فراغت از آن جهت این پدیده ها را مورد بررسی قرار می دهند تا تاثیر تغییرات در کار را بر زندگی خصوصی افراد و خانواده ها بطور اعم و زندگی فراغتی آنان به طور اخص دریابند. اگر چه تاثیر این تغییرات می تواند جنبه های عمومی تر زندگی اجتماعی را نیز در بر گیرد. تاثیر این تغییرات در تعاریف اخیر جامعه شناسان از اوقات فراغت نیز اجتناب ناپذیر بوده است. بطور مثال آلفرد لوید جامعه شناسی دانشگاه میشیگان اوقات فراغت را ماهیتا راه و روشی برای رسیدن به فرهنگ دموکراتیک توصیف کرده است.  نیز اوقات فراغت را به مثابه یک خلاقیت نگاه می کند: جامعه باید برای افراد فرصتی آماده کند تا کارهای خلاقانه تولید کنند و اوقات فراغت همین فرصت است”. روژک ( ۱۹۹۰) نیز از نظریه پردازانی است که بر خلاف نظریه پردازان اجتماعی که به مساله سرمایه داری و کار یا نیروی کار در نظریه های مدرن اهمیت می دهند به مساله ماهیت اوقات فراغت هم پرداخته است. به علاوه مناقشات در باره پست مدرنیسم و جهانی شدن بر اوقات فراغت هم متمرکز است. به این معنی که مصرف کننده معاصر یک نوع خاص و متناسب سبک زندگی اوقات فراغتی در زندگی آزاد خود ساخته است. ( روژک ، ۱۹۹۰) این را می توان با توجه به برخی الگوی های مسلط اوقات فراغت در اکثر کشورهای اروپایی مانند اوقات فراعت با محوریت خانه نیز مشاهده کرد بنابر این می توان از تحول در مفهوم فراغت و ظهور جامعه ای فراغتی سخن گفت. روز بروز بر تعداد مردمی که کمتر به کار با دستمزد وقت می گذرانند و بیشتر در فعالیت های فراغتی زمان می گذرانند افزوده می شود. اوقات فراغت در حقیقت حوزه تخصصی فعالیت انسانی شده است. مردم وقت زیادی را صرف برنامه ریزی و فکر کردن به صرف اوقات فراغت می کنند. صنعت فراغت بخش عظیم کارش در اصل دادن چنین مشاوره هایی است. مردم وقت بیشتری از گذشته صرف فراغت و وقت کمتری صرف کار می کنند. این مساله آنقدر محسوس است که این استدلال منطقی به نظر می رسد که آینده بشر بیشتر صرف فراغت می شود تا کار و مساله اصلی فراغت است نه کار. اما آیا چنین تلقی از اوقات فراغت یعنی قرار دادن مفهوم اوقات فراغت در مقابل کار درست است؟ آیا تحولات شگرفی که در متن جامعه رخ داده است نباید درک ما از اوقات فراغت را تغییر دهد؟ آیا اوقات فراغت با انتخاب ، آزادی و استقلال ، لذت و خوشحالی تداعی می شود و در مقابل کار با محدودیت ، حصر ، کسلی و بی حوصلگی و بیگانگی. اگر این تعریف از اوقات فراغت را انتخاب کنیم اولا چه استباطی از کار داریم و ثانیا با چه مشکلاتی روبرو خواهیم شد؟ به عبارت دیگر تعریفی که شعور عمومی به آن بیشتر گرایش دارد اوقات فراغت را اولا به مثابه زمانی می داند که به طور انتخابی تلقی می کند یعنی اینکه در این زمان هرچه می توانیم انجام می دهیم. ثانیا، فراغت فعالیتی است که موجب ابراز وجود و خود شکوفایی فردی است و ثالثا فراغت به عنوان یک تجربه درونی به وضع روحی و روانی و گرایش ها و شرایط و تجربه توجه دارد. . آیا نباید این نگرش را به نقد کشید؟ آیا این نگرش متناسب با تحولات در نظام های تولیدی جدید است؟ آیا نباید این تصور را که اوقات فراغت را با آزادی وساعات آزاد وفارغ ازکارمرتبط می کند به چالش کشید؟ به نظر روژک تعاریف ما از اوقات فراغت باید بر اساس تفسیر ما از متن و زمینه پیدایش وکاربرد آن باشد. بنابر این قرار دادن کار در مقابل اوقات فراغت مربوط است به متن اجتماعی اقتصادی ظهور نظام تولیدی تیلوریسم و فوردیسم و تبعات آن. اگر بنا به نظر روژک به پهنه تحولات اجتماعی و اقتصادی توجه کنیم نمی توان تئوری عام وکلی در باره اوقات فراغت ارائه کرد و هر گونه کوششی از این دست غیرواقعی وایده آلیستی خواهدبود. به عبارت دیگر نمی توان اوقات آزاد وفراغت و یا چگونگی وکیفیت تجربه آن را از متن وزمینه اجتماعی وتاریخی که این اموردرآنهاشکل می گیرند جدا نمود.  به علاوه اگر نظریه روژک را باز سازی کنیم می توان گفت که تحول ماهیت اوقات فراغت بر تحول مفهوم آن نیز تاثیر گذاشته است و این مساله با ماهیت تغییرات نظام های اقتصادی و کار ارتباط داشته است. به طور مثال ظهور جامعه مصرفی که با بحث آزادی ، استقلال ، محدودیت ها، فاعلیت و ساختار رابطه دارد بر مفهوم اوقات فراغت تاثیر گذاشته است. در نتیجه برای پاسخ به این سوال که آیا اوقات فراغت چیزی است که ما آن را با اختیار انتخاب می کنیم یا نه را باید با بررسی رابطه ای علی بین تغییرات در ماهیت اوقات فراغت و تغییرات در نظام های اقتصادی و کار روشن کرد. البته این امر منافاتی با این مساله ندارد که ما مطالعه اوقات فراغت را امری مرتبط با حوزه ت بدانیم یا اینکه امری بدانیم که به شکلی با تحلیل اجتماعی مرتبط باشد. یعنی اینکه می توان مطالعه اوقات فراغت را با برخی مسائل در فرایند قدرت و امتیاز یا قدرت و طبقه مرتبط کرد. نظم اجتماعی به قول ایلایس و دانینگ چیزی نیست که تنها در محیط کار بحث شود یا نسبت به آن حساس بود بلکه در اوقات فراغت نیز نظم اجتماعی شکل می گیرد و مورد خطر یا مذاکره قرار می گیرد. ( ایلایس و دانینگ ، ۱۹۸۶( در این نوع بررسی اوقات فراغت است که می توان به دنبال هویت های جدید بود. بطور مثال در برخی جوامع غربی درست است که الگوی فراغت مسلط گرایش به خصوصی سازی خانواده دارد  یعنی عقب نشینی به طرف خانه و خانواده و صرف اوقات فراغت در خانه اما همین مساله نشان می دهد که اوقات فراغت تا چه حد تحت تاثیر تحولات دیگر اجتماعی و اقتصادی است. گسترش شهر نشینی چنان محیط غربیه ای ایجاد کرده است که افراد را که در یک روند تاریخی از محلیت و اجتماعات خود برای گم شدن در میان غربیه ها به شهرها پناه آورده بودند دوباره به جای نخست باز می گرداند اما در نبود محلیت آنها تنها به خانه هایشان پناه می برند زیرا تنها این فضاست که می تواند مامنی برای فردیت و خود در جامعه مصرفی جدید باشد ( کوریگان، ۱۹۹۷، ۹۶-۱۱۴). از سوی دیگر بخش زیادی از اوقات فراغت به کالایی شدن زندگی تبدیل شده است که به رشد جامعه مصرفی دامن زده است. همچنین باید گفت که توزیع صرف اوقات فراغت به طور ناموزون بین جمعیت توزیع شده است. برای مثال طبقات متخصص و حرفه ای بیشتر اوقات فراغت را در بیرون خانه دنبال می کنند اما کارگران ساده و بی تخصص ممکن است بیشتر در خانه اوقات فراغت را بگذرانند. اما این به معنای این نیست که بطور مثال در ساخت اقتصاد مبتنی بر دانش مدیران و متخصصین که جایگاه بهتری دارند وقت بیشتری هم برای اوقات فراغت دارند. به قول گیدنز آنها باید دائما در حال دستکاری اوقات کار برای ایجاد اوقات ازاد باشند. بهرحال تمامی آنچه گفته شد با تحولات بعد از دهه ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ که نظام سرمایه داری مواجه با رشد اقتصاد دانش محور شد و پیامدهای آن بر ساخت بازار کار و آینده کار و شغل محسوس گردیده است. همین مساله بر درک ما از اوقات فراغت نیز تاثیر جدی گذاشته است . بنابر این به دلیل همین تغییرات بود که نظریه پردازان اجتماعی در تعریف خود از اوقات فراغت تجدید نظر کردند چرا که ماهیت اوقات فراغت بر اثر تغییرات در کار تغییر کرده بود.


    اگرچه هر مکانی می تواند به طور موقت یا دائمی به واسطه طراحی و ویژگی های مکان، تبدیل به یک مکان سوم شود، چند مشخصه اصلی برای مکان های سوم وجود دارد که منجر به تعامل اجتماعی فعال در این مکان ها می گردد. این شاخصه ها می توانند شناسایی شده و در جهت اجرا، برنامه ریزی گردند. پنج مشخصه اصلی مکان های سوم که می توانند باعث افزایش تعاملات اجتماعی فعال گردند، عبارتند از: موقعیت، طراحی فیزیکی، مدیریت، امکانات رفاهی و فعالیت ها (محجوب جلالی و قلعه نویی، ۱۳۹۳).

    1. موقعیت: موقعیت مکانی اثر بسیار زیادی بر روی تعداد مردمی که به یک مکان رفت و آمد می کنند، می گذارد. مکان هایی که برای دیدن، راحت و مناسب هستند، می توانند به لحاظ تجاری در شرایط بهتری نسبت به سایر مکان ها قرار گیرند. با این تفاصیل مکان های سوم اغلب در مسیر راه های سواره اصلی قرار دارند و یا به مسیرهای دوچرخه، پیاده یا اتوبوس متصل می باشند. اام به ذکر است که امکانات پارکینگ نیز باید در نظر گرفته شود.
    2. طراحی فیزیکی: یک

      پایان نامه مکان سوم برای اینکه موفق شود، چه فستیوال، پارک، کتابخانه، کافی شاپ یا هر نوع فعالیت دیگری که باشد، باید تعامالت اجتماعی را تشویق نماید. دسترسی به غذا و نوشیدنی در داخل محیط و یا نزدیک آن حائز اهمیت می باشد. مکان های بیرونی باید یک رویه محکم، سایه بان و حفاظ در برابر تغییرات آب و هوا داشته باشند. همچنین نشیمن گاه راحت با قابلیت حرکتی، تعامالت اجتماعی را تشویق خواهد کرد. این مکان ها اگر که نزدیک تر به مکان های خدماتی نظیر مکان استراحت و یا نزدیک به محل زندگی افراد باشند، بیشتر مورد استقبال مردم قرار گرفته و تعداد دفعات مراجعه به آنجا به طور منظم افزایش خواهد یافت.

    3.  مدیریت: یک مشخصه اساسی مکان سوم، دعوت آزاد و صریح به دیر رفتن است. آنها باید تا زمانی که مردم می خواهند از آنها استفاده نمایند، باز باشند. همچنین باید مکان هایی امن بوده و نیز طیف متنوعی از مشتریان را به خود جذب نمایند. کارمندان باید با ایجاد روابط دوستانه با مشتریان، به تشویق مکالمات با یکدیگر کمک کنند و در کل، مکان های سوم باید یک جو غیر رسمی به وجود بیاورند.
    4. امکانات رفاهی: مکان های سوم باید امکانات متنوعی ارائه نمایند. برای فضاهای بیرونی این امکانات می تواند شامل یک زمین بازی، محلی برای گردش حیوانات، فواره ای برای بازی بچه ها، یک زمین ورزشی و . باشد. دسترسی به غذا و نوشیدنی ها می تواند زمان گذران وقت در یک مکان را افزایش دهد. تحقیقات نشان داده اند که بهترین تسهیالت رفاهی در رستوران ها و کافه ها آنهایی هستند که مکان هایی برای نشستن در بیرون دارند، اتاقی دارند که می تواند برای فضای ملاقات یا جشن ها رزرو گردد و یا دارای اینترنت بی سیم می باشند. با اضافه کردن این موارد و امکانات دیگر، افزایش تعامالت اجتماعی فعال مقدور خواهد بود .
    5. فعالیت ها: سازماندهی و ارائه فعالیت ها در یک مکان سوم عاملی است که باعث پرورش تعامالت اجتماعی فعال می گردد. پارک ها می توانند امکاناتی نظیر زمین بسکتبال، والیبال و . را ارائه نمایند؛ کافه ها نیز می توانند امکانات رفاهی نشستن در بیرون و غذاها و نوشیدنی های مختلف ارائه کنند. در هر دو مکان مردم ممکن است به صورت تصادفی یکدیگر را مالقات نمایند، اما تعامل اجتماعی فعال بارزی اتفاق نیفتد. هر دوی این مکان ها می توانند توسط سازماندهی و ارائه فعالیت هایی نظیر یک لیگ ورزشی تابستانی در پارک یا فعالیت هایی مانند کالس های هنری و تورنمنت های بازی در کافه، باعث ایجاد تعامل اجتماعی فعال شوند. علاوه بر دو مشخصه ذکر شده، دو فاکتور دیگر نیز جهت افزایش موفقیت مکان های سوم وجود دارند: ارزش اجتماعی و آوازه. اگر که یک مکان سوم به عنوان بخشی از جامعه دیده شود و ارزشی به جامعه دهد (ارزش اجتماعی)، آنگاه در صورت حذفش از جامعه، مردم از نبودش رنج خواهند برد. همچنین اگر یک جامعه در رابطه با یک مکان برانگیخته شود (آوازه)، استفاده از آن فضا خیلی محتمل تر خواهد بود. ویلیام وایت می گوید: بیشترین چیزی که مردم را جهت حضور در یک مکان جذب می کند، مردم دیگر است» (bernhardt, 2010).

    آخرین ارسال ها

    آخرین وبلاگ ها

    آخرین جستجو ها